ترنم مرادی کیاترنم مرادی کیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره
ترمه مرادی کیاترمه مرادی کیا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

ترنم بهاری. ترمه زندگانی

آب بازی تو ساحل دریای شمال

سلام مامانی من بعد از 3 ماه تاخیر بازم اومدم تو وبلاگ خوشگلت می خوام خاطرات 2 -3 ماهه گذشتتو برات بنویسم. در تاریخ 12 شهریور ( 22 ماهگی خوشگل خانمم) به همراه خاله ملیحه و مامان مریم رفتیم سمت بند انزلی و رشت و لاهیجان سفر خوبی بود هوا عالی و شما هم آب بازی رو تو دریای شمال برای اولین بار تجربه کردی. تو این سفر مامانی تونست با یه ترفند و با استفاده از موقعیت پیش اومده شما رو آماده کنه که کم کم شیر خوردنتو ترک کنی. داستان از این قرار بود که یه شب تو پارک بندر انزلی یه بلال رو کامل خوردی و فرداش گلاب به روت بالا آوردی و بهانه خوبی شد که هر وقت شیر بخوری اوق می زنی یه هفته طول کشید تا شما این عادت رو ترک کنی البته یه تب عاطفی هم داشتی که ...
27 آبان 1393

یه روز شاد در پارک

2 مرداد 93 مجتمع تجاری صدرا                                     8 مرداد 93 پارک نهج البلاغه                                               ...
12 مرداد 1393

عکس های 20 ماهگی دختر خوشگله

سلام خانم گلی این  اولین عکس شماست که با گوشی جدید بابای مهربون گرفته شده ، خانم خوشگله بعد از دو سه ساعت دویدن تو بازار موبایل حسابی خسته شدی و منتظر رفتنی  به محض بیرون اومدن از پاساژ آنی خوابت گرفت و  تو بغل بابایی دو ساعت خوابیدی  خ                                     ترنم خانم علاقه شدیدی به نقاشی داره و یه تابلوی قشنگ روی دیوار حموم برای مامان جونش کشیده               ...
12 مرداد 1393

فسقلی مامان موهاشو کوتاه کرده

روز 26 تیر ماه 93 برای اولین بار بردیمت آرایشگاه مردانه ( حسین آقا ) که موهای سرتو که خیلی نامرتب شده بود یک دست کوتاه کنیم  اولش حسین آقا باهات شوخی کرد تا بخندی و به محیط عادت کنی شما هم که فهمیده بودی قراره اتفاقی بیفته با ترس دو روبرتو نگاه می کردی کوچولوی مامان روی پای من نشستی و دایی مرتضی هم از توی گوشیش فیلم های باراد و نشونت می داد حسین آقا هم خیلی سریع موهاتو زد البته بهش توصیه کردم که سر موهاتو بزنه اونم حرف منو گوش کرد و برات پسرونه زد  تا آخرشم خودتو کنترل کردی و گریه نکردی موهات که می ریخت روی تنت بدت اومده بود و چندشت شده بود آخر کار هم بغزت ترکید و کلی گریه کردی. ناناز مامان موهات خیلی کوتاه شد ولی خوشگل&nbs...
31 تير 1393

ترنم خانم رفته کلاس خلاقیت

ترنم کوچولوی من از 15 تیر 93 یعنی تو سن 19 ماهگی و 17 روزگی رفتی خانه کودک آینده ( کلاس خلاقیت مادر و کودک ) تا چیزای جدید یاد بگیری و تجربیات نو داشته باشی  آخه خانمی من دیگه به سنی رسیدی که با نی نی های دیگه بازی کنی و وارد اجتماع بشی. شروع خوبی بود سه تا هم کلاسی اندازه خودت داشتی ترمه، دلارام و کیان کوچولو و خاله مهدیس هم که همتونو دوست داشت چیزای خوبی  به مامانا و کوچولوهاشون یاد می داد. امیدوارم که بتونم شما رو مدام به این کلاس ها بیارم آخه مامانی خیلی دوست داره دختر نازش باهوش و خلاق و با استعداد باشه ...
18 تير 1393

ترنم خانم 19 ماهه من

دختر خوشگلم استعدادت تو زمزمه کردن شعرها زیاده وقتی یه سی دی  رو برای دفعه اول می بینی با دقت گوش می دی و دفعه بعد خودت زمزمش می کنی. ( البته به زبون خودت ) عاشق قایم موشک هستی وقتی با بابایی و خاله ملیحه بازی میکنی موقع چشم گذاشتن می گی دو سی هفت البته بعدش تا ده می شمردی و بعد می گردی دونبالشون و کلی ذوق می کنی و جیغ می زنی و وقتی خودت قایم می شی می گی هیس که کسی پیدات نکنه. دخترم خیلی شیرین و با مزه شدی . یه کاغذ یا یه مداد که می بینی می گی نَ بِ یعنی نقاشی بکشم شروع می کنی به دایره دایره کشیدن و می گی بابا یعنی بابایی رو برات بکشیم پیکاسو کوچولوی من امیدوارم در آینده نقاش ماهری بشی عزیزم. وقت...
7 تير 1393

دو، سه، چا، پن، شیش، هَ،.......

ترنم خانم تو نابغه ای مامانی من، عزیز دلم قدرت یادگیریت بالاست تو سن 19 ماهگی تونستی تا ده بشموری با اون زبون تیز و سین سینیت خیلی سریع، اینجوری: دو ، سی ، چا ، پنج ، شیش ، هَ ، هَ،  نو، دَه ه ه ه ه  . شمردن اعدادت از اینجا شروع شد که وقتی از پله ها بالا می بردیمت تا ده برات می شمردیم و خاله جون هم تو بازی ها باهات تمرین می کرد و  تو هم که دختر با استعداد من هستی یه دفعه استعدادت بروز کرد و تونستی تا ده بشمردی همه با شنیدن این اعداد و تند و تیز گفتنت خوشحال می شن و می خندن . و برات دست میزنن  دخترم کلی شیرین و بامزه شدی نفس من عاشقتم ...
7 تير 1393

ادامه عکس های ترنم خانم 18 ماهه

ترنم خانم عاشق آب بازی و قا ( قاشق ) و پر کردن لیوان و خیس کردن خودشه .  خاله سوسکه خونمون از حموم اومده و به اجبار روسری سر کرده فقط اگه دخملم بهتر غذا بخوره و مامانی و اذیت نکنه دیگه همه چی تمومه عاشقتم دخمل عزیزم ...
20 خرداد 1393