ترنم مرادی کیاترنم مرادی کیا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
ترمه مرادی کیاترمه مرادی کیا، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

ترنم بهاری. ترمه زندگانی

ترنم و ترمه عشقای زندگی

حالا دیگه یواش یواش خواهر کوچولوی شما داره بزرگتر می شه و بیشتر می تونه کنار شما باشه و بازی های مشترکتون بیشتر شده و کلی با هم سرگرم هستید 💕 البته اوایلش بیشتر شما نقش محافظ رو برای خواهر داشتی. تا یادم نرفته بگم که تو سن 11 ماهگی ترمه با تمرین و پشتکار شما  تونست خیلی زود راه رفتن رو یاد بگیره. دستاش رو می گرفتی و کل خونه همراهیش می کردی هر چی ترمه بزرگتر می شد تو خوشحال تر بودی😆 البته این وسط ها گاهی اختلافاتی هم پیش می اومد 😱 که می گذشت. شما کم کم داشتی خانوم می شدی و ترمه هم خوشحال از این که یه خواهر بزرگتر و یه الگوی تمام عیار داره کاملا از تو تقلید می کرد و هر دو از این بابت خرسند بودید. ...
15 فروردين 1399

خواهر یعنی تمام زندگی

اومدن یه خواهر دوست داشتنی به زندگی ما و داشتن یه خواهر مهربون و با محبت که کلی حواسش به خواهر کوچولوش هست زندگی ما رو کاملتر کرد. روزها می گذشت و شما دو تا عشق بزرگ و بزرگتر می شدید. مامان هم برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نشه دوباره مرخصی گرفت و پیش هر دوی شما دخملای نازش موند و روزای خوب رو با هم سپری می کردیم. روزایی که تو دوران نوپایی و کودکی شما از داشتنش محروم بودم.💐💞💝 چند تا عکس مشترک شما خواهرای مهربون رو ثبت کردم که در آینده با نگاه کردنش لذت ببرید و کلی ذوق کنید.     ...
12 فروردين 1399

خوش اومدی آبجی قشنگم

بالاخره روز موعود فرا رسید🎁 و فرشته کوچولوی خونمون، ترمه خواهر دوست داشتنی و نازت روز پنجم مرداد ماه سال 96 پا به این دنیا گذاشت یه جوجه کوچولو🐤  روزای اول خیلی هیجان انگیز بود یه کوچولوی آروم و خوشگل که تو رو ذوق زده می کرد تا جایی که یک لحظه غفلت از شما تا موچ دست و پای این بچه تو دهنت بود و زیر زیرکی گازش می گرفتی😁 البته طبیعیه این موضوع خودت فقط 4 سال و هشت ماهت بود و مهد توجه خونه بودی. به مرور قبول عضو جدید خانه برای هممون عادی شد. ترمه دیگه شد همه زندگی تو و کلی با دیدنش انرژی می گرفتی تو اون دوران تموم آرزوت این بود که خیلی زود بزرگ بشه و بتونه با شما بازی کنه 😍 عکس العمل های ترمه هم نسبت به تو خوب بود و این ...
9 فروردين 1399

مهد کودک

سلام سلام ستاره دختر خوب مامان همچین دخملی کی داره😘 وای وای ببخشید عزیزم از تاخیر 3 ساله مامان 🙏  عوضش کلی اتفاق تو این سه سال افتاده که یکی یکی برات می گم شاید توجیهی باشه برای کم کاری مامانی تو این مدت مهمترینش اومدن یه فرشته کوچولو به زندگیمون بود که تو رو حسابی مشغول و مسیر زندگیمون رو کلی عوض کرد هورررررررا 😍 جیگر مامان دوران سخت بارداری از همون روزای اولش برای من طاقت فرسا بود و مجبور شدم مرخصی بگیرم و پیش شما بمونم همین اتفاق باعث شد روش زندگیمون کلی تغییر کنه: خاله ملیحه رفت پیش مامان مریم و من هم موندم پیش شما عشق و زندگی، اتفاقی که مدت ها بود در انتظارش بدم تا دلتنگی های تو رو کم کنم ( به آرزوت ...
9 فروردين 1399

سفر به کیش 95

سلام دخمل مامانی خیلی وقت بود که تو وبلاگت یادگاری ننوشته بودم دلم تنگ شده بود. دغدغه این روزای مامان بی تابی شما برای نبود مامانی است هر چی بزرگتر می شی فکر می کنم خلا نبود مامان رو بیشتر حس می کنی امیدوارم بتونم یه روزی شرایط سخت این روزها رو تغییر بدم تا بیشتر کنار هم باشیم عزیز دلم. بگذریم..... دوباره رفتیم کیش اما با کلی تغییر هم شما بزرگتر و همراه تر شده بودی و هم هتل و بقیه چیزا خوب و عالی بود. روز  17 آبان ( خانوادگی  ) رفتیم کیش هوای عالی و هتل خوب و دختر همراه و بابای مهربون و پاساژ دم دست و ساحل آروم و موسیقی های خوب و دختر رقاص بالای سن و دوباره رقص و دوست رقاص و آبتنی با دوست و کلی خوش گذرونی که خدا رو شکر ختم ...
2 آذر 1395

اولین کنسرت گروه کوک

سلام نفس مامانی تقریبا سه ترم هست که با دنیای بزرگ و زیبای موسیقی آشنا شدی و علاقه مند. خاله نادیا زحمتای زیادی برای آموزش شما می کشه و تا حالا به طور حرفه ای 5 یا 6 تا آهنگ رو یاد گرفتی و با ساز بلز می زنی.  آموزشگاه کوک روز جمعه 31 اردیبهشت 95 اولین کنسرت غیر حرفه ای نو آموزاشون رو تو سالن وزارت ارشاد کرج برگزار کرد و شما ها  لباس های با مزه و زیبای فرمتون رو پوشیدید و برای اجرای سه تا آهنگ " من کودک باهوشم" " ترن قشنگ" و " دینگ دینگ دنگ" آماده شده بودید..... و امممممما دخمل قشنگم که تغییرات رفتاری زیادی بعد از رفتن به مهد برات پیش اومده بود عجیب به من وابسته شد بودی و یک لحظه از من دور نمیشدی ...
3 خرداد 1395